شهادت محسن (صلوات الله عليه) در وصيت مادرش فاطمه (صلوات الله عليها)

سپـﯦـــددشـﭠـــ سراﮮهمـﮧ

شـﮩࢪﮮ دࢪ مـࢪڪز آبشاࢪهاﮮ بـﭔشـﮧ ،گـࢪﭔﭞ،چڪان،ﭡـلـﮧ زنگ(شوﮮ)

شهادت محسن (صلوات الله عليه) در وصيت مادرش فاطمه (صلوات الله عليها)

كساني كه پيمان خداوند تعالي و پيامبر(صلي الله عليه و آله) را درباره ي امير المومنين شكستند و در حق من ظلم كردند ، و ارثيه ي مرا غصب كردند ،‌و نامه اي را كه پدرم در موضوع ملك فدك براي من نوشته بود ، پاره كردند . و شاهدان مرا تكذيب نمودند – با اين كه آنان به خدا قسم ، جبرئيل و ميكائيل و امير المومنين و ام ايمن بودند – بر من نماز نخوانند . با علي و حسنين (صلوات الله عليهم) شبانه روز به خانه هايشان مي رفتيم و خدا و رسولش را واسطه قرار مي داديم كه به ما ظلم نكنند و حقي را كه خدا براي ما قرار داده است ، غصب نكنند ؛‌شب پاسخ مثبت مي دادند و روز از ياريمان دست مي كشيدند ! آن گاه قنفذ را با عمر بن خطاب و خالد بن وليد به خانه ي ما فرستادند كه پسر عمويم علي (صلوات الله عليه) را از خانه به سوي سقيفه ي بني ساعده براي بيعت زيانكارانه شان ببرند !
ولي علي (صلوات الله عليه) خارج نشد ؛‌چون مشغول انجام دستورهاي پيغمبر (صلي الله عليه و آله)و رسيدگي به امورات بيت ايشان و جمع آوري قرآن و به جا آوردن وصيت در مورد هشتاد هزار درهم به عنوان صدقه و دِيْن بود .با اين حال ، چوب زيادي بر در خانه جمع كردند ،‌و آتش آوردند تا همه ي ما را آتش بزنند ؛‌من پشت در رفتم و آن ها را به خدا و پدرم قسم دادم كه دست از ما بردارند و ياريمان كنند . عمر تازيانه را از دست قنفذ گرفت و به بازوي من زد ، و چنان بر بازوي من خورد كه روي بازويم مثل بازوبندي ، كبود و زخم شد . بعد ،‌با لگد چنان ضربه اي به در خانه زد كه در به شدت سوي من برگشت و به من خورد ، و من باردار بودم ؛من به صورت برزمين افتادم‌، آتش زبانه مي كشيد و صورتم را مي سوزانيد ؛‌و قبل از اين كه بر زمين افتم ،چنان سيلي به صورتم زد كه گوشواره ام كنده شد و به كناري افتاد ؛‌آن جا درد زايمان مرا فرا گرفت و محسنم سقط گشت و بدون هيچ جرمي كشته شد .
اين ها مي خواهند بر من نماز بخوانند ؟! اين هايي كه خدا و پيغمبرش(صلي الله عليه و آله) از آنها بيزارند و من هم از آنها متنفرم ؟! امير المومنين به وصيت آن حضرت (صلوات الله عليهما) عمل فرمود ،‌وكسي را بر آن آگاه نكرد .[1]
---------------------------------------------------------
[1] : بحار 30 : 348 – 349 / ح 164 .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 6 اسفند 1395برچسب:, ] [ 1:33 ] [ مـﭔﻼد♥ڪـࢪدﮮ ] [ ]